به گزارش راسخون؛ روزنامه «رسالت» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:

ماجرای سحر خدایاری که به دختر آبی مشهور شد، دردناک و تأسف‌انگیز است و مسلماً باید پیگیری شده و عوامل زمینه‌ساز آن مورد مطالعه علمی قرار گیرد، از سوی دیگر باید با تمام کسانی که خواسته یا ناخواسته، در این پرونده، افکار عمومی را جریحه‌دار کردند و موجب ناامنی روانی و اجتماعی شدند، در هر جایگاه و مقامی، بدون اغماض برخورد شود، اما موضوع این یادداشت، دختر آبی نیست، موضوع نظام اولویت‌بندی کنشگران سیاسی و اجتماعی کشور در واکنش به مسائل و مشکلات است، یعنی چه؟ بخوانید:

گزارش امروز رسالت در مورد روند بازسازی خانه‌های مردم که در اثر زلزله دو سال قبل ویران‌شده بودند را بخوانید، بسیاری از مردمی که ابتدا وعده شنیدند که خانه‌هایتان تا یک سال بازسازی می‌شود، بعداً قرار شد تا پایان 97، دوباره وعده دریافت کردند که تا پایان شهریور 98 صاحب‌خانه می‌شوید، امروز و درحالی‌که دوباره هوا رو به سردی می‌رود، همچنان در کانکس و چادر زندگی می‌کنند. مسائل رفاهی و عمرانی به کنار، استان مظلوم کرمانشاه، قبل از زلزله هم در بسیاری از آمارهای منفی مانند بیکاری و آسیب‌های اجتماعی، رکورددار بود و لابد، تبعات وحشتناک اجتماعی زندگی طولانی‌مدت زن و مرد و پیر و جوان در کانکس‌ها و چادرهای کوچکی که به‌هیچ‌عنوان سرپناه محسوب نمی‌شوند را می‌دانید. این مسئله کشور است! 

می‌دانید در استان‌های غربی یعنی کرمانشاه، کردستان و ایلام، هرماه و هرسال، چند کولبر بیچاره جان یا سلامتی خود را از دست می‌دهند و زن و فرزندانشان بی‌سرپرست می‌شوند؟ تابه‌حال، اصلاً در مورد خودسوزی زنان در ایلام چیزی شنیده‌اید؟ کافی است عبارت «خودسوزی زنان ایلامی» را در فضای مجازی جست‌وجو کرده و از نتایج آن شگفت‌زده شوید. چرا تابه‌حال چیزی در مورد ایلام نشنیده‌ایم؟

در همان مناطق زلزله‌زده کرمانشاه، چند زن و کودک به علت دسترسی نداشتن به درمان و امکانات مناسب، آسیب ‌دیده‌اند؟ حالا کرمانشاه که واقعاً مظلوم است و پیش از زلزله هم مظلوم بود، در تهران و مشهد، چه مصائبی بر حاشیه‌نشینان رفته است و عموم بی‌اطلاع‌اند؟ چرا؟ واقعاً این مشکلات، مسائل اصلی کشور محسوب می‌شوند یا فرعی؟

قصدم سیاه نمایی نیست، چه این‌که برشمردن بسیاری از آمارهای سیاه ازجمله اعتیاد، کودکان کار و کارتن‌خوابی که در سال‌های اخیر حتی به ماشین خوابی و گور خوابی هم رسیده است، دردی را دوا نمی‌کند. ازقضا یقین دارم که راه‌حل تمام مشکلات، در داخل کشور وجود دارد و نیل به وضعیت مطلوب شدنی است. اما سؤال اینجاست که آن نماینده مجلس، آن فعال سیاسی، آن صاحب تریبون و آن سلبریتی، با کدام نظام اولویت‌بندی، مشکلات را فریاد می‌زنند؟

حل مسائل عمده و اصلی کشور، عزم و اراده، تمرکز و کار مستمر و فعالیت علمی و عمیق می‌طلبد، اما فریاد نمایشی برای دختر آبی، نه‌تنها هزینه‌ای ندارد و منتج به کار و فعالیت نیست، بلکه از دیدگاه برخی، موجب محبوبیت و زمینه رأی آوری هم هست. آن نماینده مجلس که در دفاع از دختر آبی، گریبان چاک می‌کند، در 4 سال نمایندگی خود، چند طرح حامی زنان و خانواده را در مجلس پیگیری کرده است؟ امروز که به لطف فضای مجازی، کارنامه و سابقه همگان مشخص است، شما به دنبال حل مشکلات مردم نیستید، شما سال‌هاست که بین قهرمان بودن و پیگیر مشکلات مردم بودن، گزینه اول را انتخاب کرده‌اید. ما را با شما حرفی نیست. اما برادرانه از هم‌وطنان عزیزم می‌خواهم که نظام اولویت‌بندی ذهن خود را به دست هر مسئول و مقام و چهره و ورزشکار و بازیگری ندهند که بیش از آن‌که به فکر ما باشد، راهزن آرامش ماست!   
 
نویسنده: سید محمد بحرینیان